پیامبر ، شهادت یا رحلت؟؟؟(۱۰)

🔼#پیامبر_شهادت_یا_رحلت_۱۰ 🔼

✋ اما مساله ای که چه بسا مهم جلوه کند بحث قاتل است.

از اکثر روایاتی که بیان شد بر می آمد که مسمومیت و شهادت حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به خاطر سم گوشتی بودی که در خیبر تناول فرمودند. لکن از بعض روایات مطلبی دیگر به دست می آید و آنهم اینکه دو نفر از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این عمل را انجام دادند.

در اینجا ابتدا روایتی نقل میکنیم از حضرت امام صادق علیه السلام ذیل آیه شریفه : "و اذ اسری النبی الی بعض ازواجه حدیثا" که حضرت میفرماید آندو زن و پدرانشان جرأت و حتی تصمیم بر قتل حضرت را داشتند ولی به خاطر خبر جبرئیل و آگاهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نتوانستند مقاصد خود را لملی کنند و علت این تصمیمشان هم خبری بود که حفصه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به صورت رازآلود شنید و به عائشه گفت و همین طور خبر به ابوبکر و عمر هم رسید که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله ، آندو نفر به خلافت ظاهری خواهند رسید و به سبب عجله شان قصد ترور پیامبر صلی الله علیه و آله را داشتند.

متن روایت :

الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ، فِی حَدِیثِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ وَ الدَّیْلَمِیِّ عَنِ الصَّادِقِ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلی بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِیثاً هِیَ حَفْصَةُ قَالَ الصَّادِقُ ع کَفَرَتْ فِی قَوْلِهَا مَنْ أَنْبَأَکَ هذا وَ قَالَ اللَّهُ فِیهَا وَ فِی أُخْتِهَا إِنْ تَتُوبا إِلَی اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما أَیْ زَاغَتْ وَ الزَّیْغُ الْکُفْرُ وَ فِی رِوَایَةٍ أَنَّهُ أَعْلَمَ حَفْصَةَ أَنَّ أَبَاهَا وَ أَبَا بَکْرٍ یَلِیَانِ الْأَمْرَ فَأَفْشَتْ إِلَی عَائِشَةَ فَأَفْشَتْ إِلَی أَبِیهَا فَأَفْشَی إِلَی صَاحِبِهِ فَاجْتَمَعَا عَلَی أَنْ یَسْتَعْجِلَا ذَلِکَ عَلَی أَنْ یَسْقِیَاهُ سَمّاً فَلَمَّا أَخْبَرَهُ اللَّهُ بِفِعْلِهِمَا هَمَّ بِقَتْلِهِمَا فَحَلَفَا لَهُ أَنَّهُمَا لَمْ یَفْعَلَا فَنَزَلَ یا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ 

بحارالانوار _ مجلد۲۲،صفحه۲۴۴

مصیبات وارده بر آل الله ع

#صفر_ماه_اسارت_آل_البیت

عن عبد الله بن الحسن عن أمه فاطمة بنت الحسین علیه السلام قالت:
دخلت العامة علینا الفسطاط وأنا جاریة صغیرة، وفی رجلی خلخالان من ذهب، فجعل رجل یفض الخلخالین من رجلی وهو یبکی، فقلت: ما یبکیک یا عدو الله؟ فقال: کیف لا أبکی وأنا أسلب ابنة رسول الله صلى الله علیه وآله، فقلت: لا تسلبنی، قال: أخاف أن یجیئ غیری فیأخذه. قالت: وانتهبوا ما فی الأبنیة حتى کانوا ینزعون الملاحف عن ظهورنا

[ العوالم الامام حسین / ۳۶۰ / شیخ عبدالله بحرانی ]

فاطمه بنت الحسین علیه السلام میگوید : دشمن بر اهل حرم حمله کرد و من دختری کوچک بودم و در پای من دو خلخال از جنس طلا بود. مردی [از لشکر دشمن] خلخال ها را از پای من بیرون میکشید در حالی که گریه میکرد. من گفتم : چرا گریه میکنی ای دشمن خدا ؟ مرد گفت : چطور گریه نکنم و حال آنکه از دختر رسول الله صلی الله علیه و آله غنیمت میبرم. فاطمه می گوید : گفتم ، غنیمت نبر. مرد گفت میترسم غیر من بیاید و ببرد. پس سرقت کرد و برد. فاطمه گفت : هر چه بود بردند ، حتی ملحفه های زیرمان را...

یا فرج الله ...

لاحول و لا قوة الا بالله...